پيچيدگي‌هاي ديدار 3 همسايه

سفر رئيس‌جمهوري به ترکيه براي جلسه مشترک سران سه کشور مؤثر در جنگ داخلي و سرنوشت سوريه، ظاهرا به دنبال توافقات آستانه انجام مي‌شود. هم‌زماني اين ديدار با اقدامات نظامي در گوشه و کنار سوريه که با مقابله جدي طرف‌هاي ديگر مواجه نشده، بر پيچيدگي‌هاي آن افزوده است. پيشروي ترکيه در بخش‌هاي کردنشين شمالي با عنوان يا به بهانه ‌ايجاد فاصله و سپري حفاظتي براي جلوگيري از پناه‌گرفتن شورشيان کُرد پ‌ک‌ک، پيشروي ارتش سوريه در مناطق نزديک به دمشق که مدت‌ها در اشغال نيروهاي مختلف شبه‌نظامي و ارتش موسوم به آزاد بوده‌اند، بدون مقاومت جدي به گشودن مفر و راه خروج امن با دخالت روسيه و صليب سرخ بين‌المللي، نشان از تفاهم‌های پشت پرده‌اي‌ دارد که لابد در آن رضايت طرف‌هاي مختلف با توجه به دستاوردهايشان مطرح بوده است. همچنين اين ديدار هم‌زمان است با واکنش خشن اسرائيل به پياده‌روي «روز زمين» از سوي فلسطيني‌هاي معترضي که خانه‌ها و املاکشان از سوي اسرائيل غصب شده و منجر به کشته و زخمي‌شدن چندين فلسطيني شده است. اردوغان به‌عنوان رئيس‌جمهور نخستين کشور اسلامي که از سال‌ها پيش با اسرائيل روابط سياسي برقرار کرده، در قبال خشونت اسرائيل، حمله شديد‌اللحني به آن کرده است. اين واکنش او يادآور اعتراض مشابهي است که چند سال پيش در اجلاس داووس در مقابل شيمون پرِز از خود نشان داد و اجلاس را ترک کرد و  اين كار با وجود روابط سياسي و اقتصادي گسترده ترکيه و اسرائيل، باعث کسب اعتبار و محبوبيت او در ميان جريانات عرب شد. اين‌بار نیز اردوغان قبل از ديدار سران سه کشور، براي خود جو و موقعيتي ايجاد کرده که با وجود پيشروي‌هاي نظامي بحث‌انگيزش در مناطق کردنشين سوريه، به‌عنوان کشور اسلامي مقتدر منطقه مطرح است که با دور نگه‌داشتن خود از کشمکش‌هاي شيعه و سني، توانسته ديدار با رئيس‌جمهوري ايران را در اين اجلاس تسهيل کند. دولت آک‌پارتي خواهان آن است که در خطوط لوله انتقال نفت و گاز ايران، عراق و سوريه به مديترانه، سهم و مشارکت داشته باشد.  پايانه نفتي جيحان ترکيه که از سواحل سوريه چندان دور نيست، هم‌اکنون نيز ترمينال معتبر خطوط لوله انتقال نفت از جمهوری آذربايجان است. مضافا اینکه ترکيه مي‌خواهد سياست ناسيوناليستي سنتي خود را بدون دادن امتيازات خاصي به کُردها که تهديدي برای تمرکز دولت باشد، ادامه دهد و از اقتدار بيشتر کردها در سوريه و ايجاد پناهگاه براي جنگجويان پ‌ک‌ک جلوگيري کند. در‌عين‌حال ترکيه مشتاق است صلح و آرامش به سوريه بازگردد و بازار آن کشور که حياط خلوت اختصاصي بازرگاني خارجي ترکيه محسوب مي‌شد، بار ديگر به وضع سنتي خود بازگردد. در سوي مقابل، ايران خواهان آن است که اولا با اصلاحي که در وضعيت اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و حتي نظامي اکثريت شيعه لبنان پديد آمده است، بتواند در شرايط بازگشت آرامش به سوريه سهمي در بازار منطقه و دستيابي به درياي مديترانه داشته باشد و بتواند از پل ارتباطي ترکيه، عراق، سوريه و لبنان بهره‌مند شود. به‌هرحال بازار ثروتمندي که مي‌تواند با دستيابي نزديک زميني براي همکاري‌هاي اقتصادي آينده‌ ايران نويدبخش باشد، در غرب ايران و در مسير همين پل ارتباطي با مديترانه قرار دارد.  براي ايران مهم است که در سوريه و عراق، نظامي مانند رژيم صدام تحت نفوذ مخرب عربستان ايجاد نشود تا به‌جاي تبادل و بهره‌مندي دوجانبه و چندجانبه با ايران، ايجاد تنش، تهديد و تبليغات زيان‌بخش و منزوي‌سازي ايران در منطقه نکند؛ ضمن آنکه به نفوذ فرهنگي، اقتصادي و قومي عربستان احترام بگذارد. اما آنچه براي روسيه مهم است، حفظ تنها پايگاه باقي‌مانده از ميراث شوروي در مديترانه در منطقه لاذقيه است. اکنون که خرس خفته و ثروتمند روسيه با منابع انساني، علمي، صنعتي و نظامي بسيار از خواب زمستاني طولاني برمي‌خيزد، می‌کوشد نشان دهد که بار ديگر در ميان همسايگان و طرف‌هاي بازرگاني مهم خود در جنوب شامل سوريه، ترکيه، ايران، عراق و لبنان جايگاه درخور اعتنايي دارد. اما نيروهاي ذي‌نفع منحصر به ‌اين کشورهاي سه‌گانه نيستند. آمريکا که هم‌اکنون حضور نظامي و کشتي هواپيمابر در منطقه دارد و در مواردي با حمله هوايي جنگنده‌ها و پهپادهايش خودي نشان داده است نيز نسبت به ‌اين منطقه و ظاهرا هيچ منطقه‌اي‌ بي‌نظر نيست. به‌ویژه دونالد ترامپ که مانند ديدارش با شاهزاده محمد بن‌سلمان چرتکه خود را نيز همراه دارد تا ببيند از اين بازار بالقوه چه چيزی نصيبش مي‌شود؟ اما آمريکا نفع استراتژيک مهم‌تري در منطقه دارد و آن حمايت از امنيت اسرائيل است. اتفاقا همين نکته، گره و مشکل کار است. ايران با وجود تأکيدهاي ديپلماتيک که در حمله به هيچ کشوري پيش‌قدم نخواهد شد، بر سر موضوع موشکي با غرب و اعراب، اختلاف دارد. غرب تنها سلاح مهم تدافعي ايران را که از انواع هواپيماهاي پيشرفته آمريکايي که در اختيار مشتريان عرب قرار دارد نيز محروم است، تهاجمي مي‌نامد و حتي دم از جنگ مي‌زند. تصور مي‌رود اسرائيل از برخي تهديدهاي منطقه‌اي نيز ناراضي نباشد؛ زيرا از آن به‌عنوان بهانه‌اي‌ براي تداوم برنامه‌هاي خود و نپذيرفتن قطع‌نامه‌هاي شوراي امنيت سود مي‌برد. اما چنين سياستي مي‌تواند براي او خطرآفرين نیز باشد. اکنون که وليعهد عربستان مانند مصر، اردن، امارات، قطر و البته ترکيه بر سياست دوکشوري در فلسطين و اسرائيل تأکيد کرده و ايران نيز از طرفي در امضاي اعلاميه کنفرانس سران کشورهاي اسلامي در استانبول حضور داشته است، هدف انتقادهاي بازيگران منطقه قرار دارد و روسيه نيز درباره تهديد ايران هشدار داده است. اروپا نيز مانند آمريکا با وجود نرمش بيشتر درباره اجراي مفاد برجام، در انتظار مشارکت ايران در اقدامي جمعي براي پايان‌دادن به ناامني منطقه و به‌ویژه کشتار و آوارگي مردم بي‌پناه سوريه است و البته روي عضويت ترکيه در ناتو نیز حساب مي‌کند. نقش ايران هنگامي مي‌توانست بارزتر و مؤثرتر باشد که موانع مذاکره، تبادل‌نظر و کاستن از مخاطرات ناخواسته را با طرف قوي مسائل منطقه يعني آمريکا برطرف کند و حضور فعال‌تري در عرصه بين‌المللي و منطقه‌ای براي خود ايجاد کند. اکنون زمان آن است که ايران مزاياي نسبي خود را در منطقه تثبيت کند.